درود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها
بدرود ای یاری گر ما که دربرابر شیطان یاریمان دادی
بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم
و هنوز رخت بر نبسته، از رفتنت اندوهناک
---------------------------
یادها و یادواره ها...
همچون حباب های دریاچۀ آب های نقره ای...
در پریشانی افکارم، شکل می گیرند...
و روزگار تنهایی و در بستر بودنم را...
پرتحمل می سازند...
آخرین کلامِ هر روزمان بر روی پل، چه پربار بود:
تا فردا خداحافظ...
در مدرسه، در کنار بچه ها آواز خواندن...
سرود شادمانی سر دادن...
بر روی تاب، در کنار تو تاب خوردن...
های و هوی کردن، های و هوی کردن...
در کنار آب، پیچ و تاب ماهی ها را نظاره کردن...
در دل جنگل، در میان درختان قوش...
قصری با چلچراغ ماه داشتن...
بوی گل های رنگارنگ صحرا را فرو بردن...
سینه را، عطرآگین کردن...
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
انه شرلی ،
،